جان خوشست اما نمی خواهم که جان گویم تو را
خواهم از جان خوش تری باشد که آن گویم تو را
جان خوشست اما نمی خواهم که جان گویم تو را
خواهم از جان خوش تری باشد که آن گویم تو را
زندگی قافیه باران است
تو بهار آنی
و درختان امیدت پربار
و تو آغاز بهار آنی
وبه اندازه ی بهار خدا همراه لحظه های آن
دلشاد و خندانی
و آیینه گوید به تو... که...
چقدر زیبایی و مهربانی...
تمنا دارم از آسمان
که حتی اگر قطره ای از خوشبختی بارید
برای تو باشد...
انتهای آسمان قلب توست
مهربان...
این آسمان از آن توست
آسمانم هدیه ای از سوی من
تا بدانی قلب من هم یاد توست.
دوست داشتن واژه نیست
حقیقت است
چون قلبت تنها کسی است که به تو
دروغ نمی گوید.
محبت از فاصله نیست
محبت از مهر و وفاست
شاید این فاصله ها
محک عاطفه هاست...
شاد بودنت را کف دستانم می نویسم
تا وقت دعا...
اولین خواسته ام به خدا باشد...